انسان سالک، پس از حرکت در میان آتش این دنیای مادی و طی
کردن مراحل مقدّماتی و رسیدن به منزل لقا، قدم به یک سیر غیرمتناهی خواهد گذاشت.
یعنی منزل لقاء که به ظاهر منزل آخر است میتواند آغازی باشد برای یک سیر و سلوک
ابدی. در واقع استکمال سالک با گذر از این عالم متوقّف نشده و در عوالم دیگر و پس
از مرگ انسان نیز ادامه خواهد داشت. به عبارت دیگر اگر کسی بتواند موفّق به
گذراندن منازل هفتگانه شود و مشکلات موجود در مسیر حرکت، او را زمین گیر نکند و با
شیاطین جنّی و انسیِ درون و برون به مبارزه بپردازد، در پایان به مقام لقـاء دست
یافـته و تـازه میتواند سیرِ ملکوتی خود را آغاز کرده و تا خدا خدائی میکند در
عرش خدای رحمان سیر نماید.
مرحوم ديلمي در کتاب ارشاد القلوب در ذيل روايت معراجیّه ميفرمايد:
هنگامي که پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» در معراج بودند از جانب حق تعالي به
ايشان خطاب شد که اي حبيب من، گروهي از مؤمنان در روز قيامت، بعد از فارغ شدن از
حساب و کتاب، مبهوت در جمال من ميمانند. به اندازهاي که هيچ چيز نميبينند، هيچ
چيز نميخورند، تا جايي که حورالعينها و نعمتهاي بهشتي و حتّي خود بهشت از دست
اين مؤمنان به من شکايت ميکنند و ميگويند: خدايا، ما را براي اين مؤمنان خلق
کردي امّا اين افراد هيچ توجّهي به ما نميکنند. به آنها خطاب ميکنم بگذاريد اين
بندگان من در حيرتشان باقي بمانند که اين حيرت و بهت براي آنان بالاترين و بهترين
لذّت است. من نيز به آنها نظر ميکنم و در هر نظرِ من هزارها سال جلو ميروند و
سعۀ وجودي پيدا ميکنند. [1] اين حالت مؤمنان به يک حرکت غير متناهي تبديل ميشود
و تا خدا خدايي ميکند آنان هم خداجويي ميکنند.
ساکنين در بهشتهاي معمولي هم وقتي ميخواهند در نعمتهاي
بهشتي غوطه ور شوند ناگهان خطابي از جانب حق تعالي ميرسد که «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ»[2]ساکنين در
اين بهشتها از اين سلام خداوند مبهوت ميشوند، به قدري که ديگر آن نعمتها براي
آنان لذتي ندارد. خوشا به حال اين مؤمنان حيرت زده.
همچنین از آيات فراواني استفاده ميشود که «ما سويالله» -
یعنی جمادات و نباتات و حیوانات- نیز استکمال دارند.
«أَلا إِلَى اللَّهِ تَصيرُ الْأُمُورُ» [3]
«لَهُ
مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» [4]
افزون بر اين، آيات مربوط به تسبيحات عالم وجود، بهخوبي
دلالت دارد که عالم وجود رو به کمال است.
«سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» [5]
حرکت جوهري صدرالمتألّهين«ره» نیز ميگويد: عالم مادّه اگر
در طريق استکمال بيفتد، رو به کمال است. این استکمال، استکمال ظاهري هم نيست؛ نظير
اينکه نطفه، علقه شود تا انسان شود و بعد پير شود و بميرد؛ بلکه استکمال معنوي
است. مولوي در مثنوي میگوید:
از جمــادي مردم و نامـي
شــدم وز نمــا مردم به حيــــوان
بر زدم
مردم ازحيــوانـــي و آدم
شــدم پس چه ترسم کي
ز مردن کم شدم
جمــله ديگر بمــيـــرم از
بشــر تــا بر آرم از ملائــک
پــر و ســر
وز ملــک هم بايدم جسـتن ز
جو کل شيء هــالـــــک الا وجــهه
بار ديــگر از ملـک قربـان
شـوم آنچه انــــدر
وهــــم نايد آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گويــدم کانا اليــــــه راجعـــون [6]
لذا همۀ موجودات استکمال دارند و به سوی خدا در حرکت هستند
و راجع به آن حرکت ميتوان گفت که پروردگار عالم همه چيز را براي انسان و انسان را
براي خودش آفريده است.
«أَ لَمْ
تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ
أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً» [7]
پی نوشت
ها:
[1]. ارشاد القلوب، ج1، ص 200
[2]. يس / 58
[3]. الشوري / 53
[4]. الحديد/ 5
[5].
الحديد / 1 و نيز الحشر / 1، الصف / 1
[6]. مثنوي
معنوي، دفتر سوّم، ص 752
[7].
لقمان/ 20: «آيا نديديد که خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در اين زمين است
براي شما مسخر و و رام نموده و نعمتهاي آشکار و نهان خود را بر شما وسعت و
تماميّت بخشيده؟»